خاطرات منوهمسایمون
ما یک همسایه داشتیم اسم دخترشون نسترن بودهمسن من بود. هرروز میومد خونمون با هم بازی می کردیم عصر ها هم باهم می رفتیم پارک وبازی می کردیم و شب که می شد توی کوچمون باهم دوچرخه سواری میکردیم بعضی مواقع هم بامامانامون میرفتیم بازار. یادش بخیر الان اونا رفتن مشهد زندگی کنند ومن تنها موندم.
نسترن نامرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی